کد مطلب:106684 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154

نامه 061-به کمیل بن زیاد











[صفحه 333]

از جمله نامه های امام (ع) به كمیل بن زیاد نخعی كه از طرف آن بزرگوار كارگزار شهر هیت بود، در سرزنش او به خاطر بازنداشتن سپاه دشمن از تاخت و تاز كه از قلمرو او عبور كرده بودند. متبر: نابود و تباه شعاع: پراكنده (اما بعد این كه انسان چیزی را كه بر آن گماره شده است از دست بدهد و در كاری كه درخور آن نیست به زحمت بیفتد، خود نشان ناتوانی آشكار و رای و اندیشه ی ویرانگر و مرگ آور است. براستی كه تاخت و تاز تو نسبت به قرقیسیا و رها گذاشتن مرزهایی كه مامور حفاظت آنها بودی، در حالی كه كسی آنها را حفظ نمی كرد و سپاه دشمن را از آنها دور نمی ساخته، تدبیری آشفته است. در حقیقت تو پلی برای عبور دشمنانت برای چپاول دوستانت گشته ای، در حالی كه نه پشتوانه ی محكمی بودی و نه كسی از تو ترس داشت. نه گذرگاه غارتگران را بستی و نه شكوه دشمن را در هم شكستی و نه كسی بودی كه مردم شهر خود را بی نیاز كنی، و نه از جانب فرمانده خود كاری انجام دادی والسلام). عبارت: اما بعد... متبر بدان كه در آغاز نامه همانطور كه روش یك گوینده است، به طور اجمال، می خواهد او را به خاطر انجام كاری و مسامحه ای كه از او سر زده و مهمتر از آن بوده است،

سرزنش كند. آنگه هدف خود را از نامه به طور تفصیل بیان كرده است با این عبارت: و ان تعاطیك... شعاع وانگهی او را از چنین اندیشه ای به دلیل پیامدهای فاسد و نارواییها برحذر داشته است: 1- بودن او به صورت پلی، لفظ: پل را به اعتبار عبور دشمن از قلمرو او به سمت هدفش استعاره آورده است. و بعضی: به جای جسرا، حسرا روایت كرده اند، آن نیز مجاز است، از آن جهت كه پادگانهای او از سربازهایی كه دشمن را تعقیب كند، تهی است، پس وی مانند پوشش و لباس جنگ بی فایده است. 2- پشت استواری ندارد، كنایه از این كه او ناتوان است، و همچنین هیبتی 3- كسی كه گذرگاه مرز را نسبته. 4- شكوه دشمن را در هم نشكسته. 5- مردم شهرش را در دفع دشمنانشان بی نیاز نكرده (اسباب دفاع از مردم را فراهم نساخته). 6- و از جانب فرمانده خود كاری را انجام نداده.


صفحه 333.